آن ها که رفته اند همیشه به خواب جهل
***
آن ها که رفته اند همیشه به خواب جهل
سیراب می شوند فقط از سراب جهل
.
مولاست باب علم نبی ، در مقابلش
بابی اگر گشوده شود ، هست باب جهل
.
جهل است جهل ، حلقه ی مفقوده ی نفاق
جمع سقیفه جمع نشد در غیاب جهل
.
از استخوان در گلوی مرتضی بپرس
با او چه کرد چهره ی مذهب مئاب جهب
.
نتوان کشید دست خدا را به ریسمان
بسته شده است دست علی با طناب جهل
.
طلحه نداشت طاقت نان جوی علی
از هوش رفته بود ز بوی کباب جهل
.
شاید زبیر باشی و با آن همه جهاد
ناباورانه کشته شوی در رکاب جهل
.
یک شام با معاویه ، یک صبح با علی
مروان که بود ؟ حقّه ی زیر نقاب جهل
.
گاهی حرام قطعی قرآن حلال شد
آنجا که عمروعاص بریزد شراب جهل
.
سخت است در نگاه خوارج ، به نیزه ها
تشخیص آیه های خدا از کتاب جهل
.
گاهی نفاق ، حجت الاسلام می شود
پشت جناب شیخ می آید جناب جهل
.
فریاد می کشیم سر خطبه ی نفاق
لبخند می زنیم ولی در جواب جهل
.
با مرگ ، صبح واقعه بیدار می شود
آنکس که خویش را زده باشد به خواب جهل
.
.
محمد رسولی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید