اشعار آیینی خیمه...

^ قرار بود كه عمری قرار هم باشیم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 دی 1399

^ قرار بود كه عمری قرار هم باشیم

متن شعر

قرار بود كه عمری قرار هم باشیم

***

قرار بود كه عمری قرار هم باشیم
كه بی‌ قرار هم و غمگسار هم باشیم

.
اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز
من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم
.
اگر تمام جهان دشمنی كند با ما
من و تو یار هم و جان‌ نثار هم باشیم
.
كنون بیا كه بگرییم بر غریبی هم
غریبه نیست ، بیا سوگوار هم باشیم
.
در این دیار اگر خشكسالی آمده است
خوشا من و تو كه ابر بهار هم باشیم
.
نگفتی‌ ام ز چه خون گریه می‌ كند دیوار
مگر قرار نشد رازدار هم باشیم
.
نگفتی‌ ام ز چه رو رو گرفته‌ ای از من
مگر چه شد كه چنین شرمسار هم باشیم
.
به دست خسته‌ ی تو دست بسته‌ ام نرسید
نشد كه مثل همیشه كنار هم باشیم
.
شكسته است دلم مثل پهلویت آری
شكسته‌ ایم كه آیینه‌ دار هم باشیم

.

.

.

محمدمهدی سیار

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *