اشعار آیینی خیمه...

^ به یمن عاشقی ام با دلم تفاهم کن

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 11 اسفند 1398

^ به یمن عاشقی ام با دلم تفاهم کن

متن شعر

به یمن عاشقی ام با دلم تفاهم کن

***

به یمن عاشقی ام با دلم تفاهم کن
برای سوختنم حکم کن ؛ تحکّم کن

.

ز طفل گمشده بسیار ناز را بخرند
حرم شلوغ که شد لطف کن مرا گم کن

.

بیا و جنس خراب مرا ندیده بخر
بیا به دستفروش حرم ترحّم کن

.

دلت برای من گریه دار می سوزد
فقط دو لحظه مرا پشت در تجسّم کن

.

عزیز فاطمه مردم همه گرفتارند
عزیز فاطمه فکری به حال مردم کن

.

کبوتران حرم گر گرسنه می خوابند
برنج سفره ی ما را بگیر گندم کن

.

تکلم فقرا جز زبان درازی نیست
کلام حقّ کلیم است ، پس تکلّم کن

.

نخست ضامن من شو ؛ سپس شکارم کن
به دست و پا زدنم هم فقط تبسّم کن

.

کلید قفل خراسان به دست خواهر توست
مرا زیادتر از قبل زائر قم کن

.

.

.

علی اکبر لطیفیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *