اشعار آیینی خیمه...

^ تا صبح می خوابند و من تا صبح بیدارم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 3 اردیبهشت 1399

^ تا صبح می خوابند و من تا صبح بیدارم

متن شعر

تا صبح می خوابند و من تا صبح بیدارم

****

تا صبح می خوابند و من تا صبح بیدارم

تازه به غیر از درد و دل ، من درد هم دارم

.

درمان بیندازی نگاهش هم نخواهم کرد

اما به جایش درد بفروشی خریدارم

.

دیروز مجنون بودم و حالا زلیخایم

من داستانم ؛ قصه ی در حال تکرارم

.

این کوچه گردی ام برای کوچه گردی نیست

دارم نهال عشق را در کوچه می کارم

.

کارم سه شنبه تا سه شنبه التماس توست

نفرین به من گر دست از این کار بردارم

.

اشک مرا هر وقت می بینی تفضل کن

هر وقت گریه می کنم یعنی گرفتارم

.

من عرضه کردم خویش را ؛ بی مشتری ماندم

مانند جنس دور ریز بین بازارم

.

جز کنج این کوچه دگر جایى ندارم من

جایى ندارم من ولی این کنج را دارم

.

هر طور باشی زندگی ما همانطور است

ابرو گره کردی ، گره افتاد در کارم

.

من فقر را مانند فرزندم بغل کردم

نفرین به من گر دست از این کار بردارم

.

امروز که پشت درم خب دستگیری کن

فردا که اعلامیه ی ترحیم دیوارم

.

.

.

علی اکبر لطیفیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *