اشعار آیینی خیمه...

بهشت آرزو کردن اینجا حرومه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 13 اردیبهشت 1399

بهشت آرزو کردن اینجا حرومه

متن شعر

بهشت آرزو کردن اینجا حرومه

***

بهشت آرزو کردن اینجا حرومه

غبار پای زائرات آبرومه

یه چند وقتیه خلوته کفشداری

یه چند وقتیه بغض توی گلومه

.

اگر چه مریضی نفس ها رو بسته

غم دوری از تو به دل ها نشسته

ولی ناامیدی گناهه ، یه روزی

می بینم که زائر میاد دسته دسته

.

دارم قدر اون روزها رو می ‌دونم

که کفشا رو از زائرات می‌ گرفتم

حواسم نبود کی میومد ، کی می رفت

منم شکر اون روزها رو نگفتم

.

شاید بارها بین اون خیل مهمون

یکی بوده که اومدی پیشوازش

یکی که برات نور چشمه ، عزیزه

می شینی پا راز و نیازش ، نمازش …

.

یکی که لباساش پر از خاک بوده

یکی که دمپایی هاش پاره بوده

یکی که پول سالش و جمع کرده

به عشق تو بیچاره ، آواره بوده

.

یکی که برا دیدنت قرض کرده

یکی که هزار تا دل آورده همراش

یکی که به راه تو بچه ش رو داده

یکی که با تو رفته از یاد درداش

.

یکی که سلام کرده ، کفشاش رو داده

منم خسته بودم ، جوابی ندادم !

گمون کرده من بی ادب بودم آقا

منم توبه کردم با اون قلب ساده م

.

رواقا و صحنا رو هر روز گشتم

ولی بین زوار ، پیداش نکردم

شاید یک شبه اومده ، رفته شهرش

دیگه بعد اون واقعه عهد کردم :

.

که زائر برام عین صابخونه باشه

دلش عین قلب امامم زلاله

غم دنیا هم رو دلم مونده باشه

منو کم محلی به زائر ، محاله

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *