اشعار آیینی خیمه...

روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 4 مرداد 1399

روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند

متن شعر

روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند

***

روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند

از من و تو، سمت باب القبله نوکر ساختند

.

پرچمی بر عرش کوبیدند : اینجا روضه است

دسته ی سینه زنی پشت پیمبر ساختند

.

شیشه شیشه گریه ی ما را ملائک برده‌اند

قطره قطره ریختند و حوض کوثر ساختند

.

چشم هر کس خیس باشد ، جای پای فاطمه ست

چشم ما را با حسینیه برابر ساختند

.

می‌ شود بابا حسین و می ‌شود مادر رباب

سینه زن‌ ها را به این صورت برادر ساختند

.

با وضو باید در این ده روز از هر جا گذشت

هر محله بچه ‌ها صحنی مطهر ساختند

.

کربلا تاریک شد ، پیکر ته گودال ماند

آفتاب نیزه را با یک سر آخر ساختند

*

*

*

آسمان نه روز بعد

می تپد می ریزد ارکان جهان نه روز بعد

.

آخرین بار است که

اکبرش در خیمه می گوید اذان نه روز بعد

.

شعبه شعبه می رود

تیر با شدت از آغوش کمان نه روز بعد

.

شمر هم خواهد گرفت

در ته گودال سبقت از سنان نه روز بعد

.

 آه خواهد رفت سخت

خنجری در لا به لای استخوان نه روز بعد

.

تیغ هی در حنجر و

نیزه می چرخد پیاپی در دهان نه روز بعد

.

بی گمان می ایستد

در ته گودال یک لحظه زمان نه روز بعد

.

می رود راس حسین

در حدود عصر بر روی سنان نه روز بعد

.

می رود با دست پر

از میان قتلگاهش ساربان نه روز بعد

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *