اشعار آیینی خیمه...

گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 7 مرداد 1399

گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم

متن شعر

گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم

****

گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم

تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم

.

کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای

من همه خون خدا می جوشد از بام و درم

.

کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف

من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم

.

کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من

میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم

.

کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند

تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم

.

کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است

آن منم ، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم

.

کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده

این شرافت بس ، که من خود زادگاه حیدرم

.

کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو

من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم

.

کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار

وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم

.

کربلا گفتا این منم در خیمه گاه و قتلگاه

سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم

.

کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین

سال ها و قرن ها جوشد ز دامان کوثرم

.

کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین

زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم

.

کعبه گفتا بوده دَحوُ الارض در دامان من

من همانا بر تمامِ آفرینش محورم

.

ناگهان از حقّ ندا آمد ، حرم خاموش باش

تو کجا و کربلا هر چند هستی محترم

.

هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست

چند می گویی که من از کربلا بالاترم

.

کربلا دارد به کلّ آفرینش افتخار

کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم

.

من مزار پاک هفتاد و دو ثاراللّهیم

من هم آغوش ابوالفضل و علیِّ اکبرم

.

مضجع العشّاق فرموده علی نام مرا

شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم

.

اشگ زهرا ریخته در دامن گلزار من

عِطر جنّت می دمد از لاله های پرپرم

.

ذره ای از خاک من ، درد خلایق را دواست

خون ثارالله می جوشد زهر نخل ترم

.

اینکه می بوسند با هم انبیا و اولیا

دست عبّاس است کافتاده به خاک معبرم

.

گر چه در قلبم فرات و دجله می جوشد مدام

آب آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم

.

در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین

از رباب و حنجر خشک علیِّ اصغرم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *