مرا برای خودش انتخاب کرد حسین گرفت غوره ی دل را ، شراب کرد حسین . من الغریب … برایم شبی که نامه نوشت مرا شبیه حبیبش حساب کرد حسین . زهیر بودم و از او فرار می کردم به خیمه برد مرا ، انقلاب کرد حسین . که مدّعی است که شد حرّ و توبه اش رد شد ؟ که را از این حرم خود جواب کرد حسین ؟ . عجب سلوک سریعی ! غلام ترکش را به گوشه ی نظر عالیجناب کرد حسین . هزار مثل من از ذرّه کمتریم امّا به لطف خود همه را آفتاب کرد حسین . امام سینه زنان عابس است ! ” سینه سپر … … زمین که خورد ” ، به سویش شتاب کرد حسین . از آن دمی که سر جون را به شانه گذاشت بغل گرفت مرا ، فتح باب کرد حسین . چنان هلال ، شبی روضه خواند در گوشم دل مرا ز غم خود کباب کرد حسین . وهب چگونه مواسات کرد با معشوق ؟ بریده شد سر عاشق ، ثواب کرد حسین ! . تراب کرب و بلا ارزشش به این اشک است گرفت اشک مرا و تراب کرد حسین . که ام که خرده بگیرم به نقش کرب و بلا ؟ خدا کشیدش ازل ، بعد قاب کرد حسین . به ما چه ! محشر اگر شمر هم شفاعت شد ! به حرف فاضل دربند ، عتاب کرد حسین ! . برای روضه ی گودال او گریسته سنگ دلی نماند ، که آن را مذاب کرد حسین . کنار مهریه ی مادر العطش می گفت فرات را ز خجالت چه آب کرد حسین … . حنا نبست اگر او ، محاسن خود را به خون حنجر اصغر خضاب کرد حسین . .
نظرات