اشعار آیینی خیمه...

^ باز در خاطره‌ ها ، ياد تو ای رهرو عشق‌

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 8 شهریور 1399

^ باز در خاطره‌ ها ، ياد تو ای رهرو عشق‌

متن شعر

باز در خاطره‌ ها ، ياد تو ای رهروِ عشق‌

****

باز در خاطره‌ ها ، ياد تو ای رهرو عشق‌
شعله ی سركش آزادگی افروخته است
يک جهان بر تو و بر همّت و مردانگی ‌ات‌

از سر شوق و طلب ، ديده ی جان دوخته است

.

نقشِ پيكار تو در صفحه ی تاريخ جهان
‌می‌ درخشد ، چو فروغ سحر از ساحل شب
پرتوش بر همه كس تابد و می ‌آموزد
پايداری و وفاداری در راه طلب …

.

رسم آزادی و پيكار و حقيقت‌ جويی
همه‌ جا صفحه ی تابنده ی آیین تو بود
آنچه بر ملّت اسلام ، حياتی بخشيد
جنبش عاطفه و نهضت خونين تو بود

.

تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سر ايده ی انسانی خود جان دادی
در رهِ كعبه ی حق ‌جويی و مردی و شرف
‌آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادی

.

آن‌ كه از مكتب آزادگی‌ ات درس آموخت
‌پيش آمالِ ستمگر ز چه تسليم شود ؟
زور و سرمايه ی دشمن نفريبد او را
كه اسير ستم مردم دژخيم شود

.

رهرو كعبه ی عشقی و در آفاق وجود
با پر شوق ، سوی دوست برآری پرواز
يكه ‌تاز ملكوتی كه به صحرای ازل
‌روی از خواسته ی عشق نتابيدی باز

.

جان به قربان تو ای رهبر آزادی و عشق‌
كه روانت سر تسليم نياورد فرود
ز آن فداكاری مردانه و جانبازی پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود

.

.

.

استاد محمدرضا شفیعی کدکنی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *