باز در خاطره ها ، یاد تو ای رهروِ عشق
****
باز در خاطره ها ، یاد تو ای رهرو عشق
شعله ی سرکش آزادگی افروخته است
یک جهان بر تو و بر همّت و مردانگی ات
از سر شوق و طلب ، دیده ی جان دوخته است
نقشِ پیکار تو در صفحه ی تاریخ جهان
می درخشد ، چو فروغ سحر از ساحل شب
پرتوش بر همه کس تابد و می آموزد
پایداری و وفاداری در راه طلب …
.
رسم آزادی و پیکار و حقیقت جویی
همه جا صفحه ی تابنده ی آیین تو بود
آنچه بر ملّت اسلام ، حیاتی بخشید
جنبش عاطفه و نهضت خونین تو بود
.
تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سر ایده ی انسانی خود جان دادی
در رهِ کعبه ی حق جویی و مردی و شرف
آفرین بر تو که هفتاد و دو قربان دادی
.
آن که از مکتب آزادگی ات درس آموخت
پیش آمالِ ستمگر ز چه تسلیم شود ؟
زور و سرمایه ی دشمن نفریبد او را
که اسیر ستم مردم دژخیم شود
.
رهرو کعبه ی عشقی و در آفاق وجود
با پر شوق ، سوی دوست برآری پرواز
یکه تاز ملکوتی که به صحرای ازل
روی از خواسته ی عشق نتابیدی باز
.
جان به قربان تو ای رهبر آزادی و عشق
که روانت سر تسلیم نیاورد فرود
ز آن فداکاری مردانه و جانبازی پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود
.
.
.
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید