اشعار آیینی خیمه...

^ می ‌وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 26 شهریور 1399

^ می ‌وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه

متن شعر

می ‌وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه

***

می ‌وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه
می ‌کند انگار خورشیدی ظهور از قتلگاه

.

برگ ‌ریزان ا‌ست و پاییزان ، در این طوفان رنگ
کاروانی می‌ کند گویا عبور از قتلگاه ! …

.

بال در بال کبوترها کدامین آفتاب
می ‌کند پرواز تا آفاق نور از قتلگاه ؟

.

باز عیسی می ‌رود تا سیر خورشیدی کند
یا کلیم آورده خورشیدی به طور از قتلگاه ؟

.

تا چه آمد بر سر قرآن ؟ که می‌ آید به گوش
ناله ی انجیل و تورات و زبور از قتلگاه

.

پیکر سی پاره ی قرآن به روی نیزه‌ هاست
یا سرِ خورشید افتاده ‌ست دور از قتلگاه ؟ …

.

رود رود زمزم این ‌جا شور و حال زمزمه ‌ست
تا چه سهمی می ‌بَرد با این مرور از قتلگاه

.

شط در این ‌جا بر سر و بر سینه می‌ کوبد که حیف
می ‌بَرم با خود فقط چشمی نمور از قتلگاه

.

این‌ که می‌ جوشد ز طبع نینوایی شعر نیست
تا ابد این چشمه می ‌گیرد شعور از قتلگاه

.

شعر ما هم چون دل ما کربلایی می‌ شود
گر بیفتد در دل دیوانه شور از قتلگاه

.

درک سرخ ما ز عاشورا تو را کم داشته‌ ست
لحظه ‌ای سر بر کن ای عشق غیور از قتلگاه

.

.

.

استاد محمدعلی مجاهدی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *