اشعار آیینی خیمه...

^ بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 شهریور 1399

^ بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند

متن شعر

بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند

***

بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند

زخم ها لاله ی باغ بدنش را بردند

.

نیزه ‏ها بر عطشش قهقهه سر مى‏ دادند

خنده‏ ها خطبه ی گرم دهنش را بردند

.

این عطش یوسف معصوم کدامین مصر است

که روى نیزه بوى پیرهنش را بردند ؟

.

تا که معلوم نگردد ز کجا مى ‏آید

اهل صحراى تجرّد کفنش را بردند

.

دشنه‏ ها دور و بر پیکر او حلقه زدند

حلقه ‏ها نقش عقیق یمنش را بردند

.

چهره ‏ها یا همه زردند وَ یا نیلى رنگ

شعله‏ ها سبزى رنگ چمنش را بردند

.

بت پرستان ز هراس تبر ابراهیم

جمع گشته تبر بت شکنش را بردند

.

بادها سینه زنان زودتر از خواهر او

تا مدینه خبر سوختنش را بردند

.

یوسف ، آهسته بگوئید نمیرد یعقوب

گرگ ها زوزه کشان پیرهنش را بردند

.

.

.

شیخ سید رضا جعفری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *