بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند
***
بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند
زخم ها لاله ی باغ بدنش را بردند
.
نیزه ها بر عطشش قهقهه سر مى دادند
خنده ها خطبه ی گرم دهنش را بردند
.
این عطش یوسف معصوم کدامین مصر است
که روى نیزه بوى پیرهنش را بردند ؟
.
تا که معلوم نگردد ز کجا مى آید
اهل صحراى تجرّد کفنش را بردند
.
دشنه ها دور و بر پیکر او حلقه زدند
حلقه ها نقش عقیق یمنش را بردند
.
چهره ها یا همه زردند وَ یا نیلى رنگ
شعله ها سبزى رنگ چمنش را بردند
.
بت پرستان ز هراس تبر ابراهیم
جمع گشته تبر بت شکنش را بردند
بادها سینه زنان زودتر از خواهر او
تا مدینه خبر سوختنش را بردند
.
یوسف ، آهسته بگوئید نمیرد یعقوب
گرگ ها زوزه کشان پیرهنش را بردند
.
.
.
شیخ سید رضا جعفری
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید