اشعار آیینی خیمه...

تموم غصه هاش از اون مجلس شرابه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 شهریور 1399

تموم غصه هاش از اون مجلس شرابه

متن شعر

تموم غصه هاش از اون مجلس شرابه

***

تموم غصه هاش از اون مجلس شرابه

با خاطرات اون روز نمی تونه بخوابه

.

چشماش خون و لباش زخمه

از سوز غم صداش زخمه

.

همه گونه ش کبودی و

کنار ابروهاش زخمه

.

این زخما چرا نداره

آخ یتیمی دوا نداره

.

بی پناه و غریب و تنهاست

دختری که بابا نداره 

.

درداش یکی دو تا نیست

داره می سوزه چشماش

.

فقط خدا می دونه

چه دردی داره پاهاش

.

می خواد پاشه نمی تونه

صداش از گریه لرزونه

.

یه جوری خورده سیلی که

پر خونه روی گونه

.

نفسش بند میاد و میره

از غریبیش گریه م می گیره

.

تا لب بابا رو می بینه

قلبش آب میشه و می میره

.

این زخما چرا نداره

آخ یتیمی دوا نداره

.

بی پناه و غریب و تنهاست

دختری که بابا نداره

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *