تموم غصه هاش از اون مجلس شرابه
***
تموم غصه هاش از اون مجلس شرابه
با خاطرات اون روز نمی تونه بخوابه
چشماش خون و لباش زخمه
از سوز غم صداش زخمه
.
کنار ابروهاش زخمه
.
این زخما چرا نداره
آخ یتیمی دوا نداره
.
بی پناه و غریب و تنهاست
دختری که بابا نداره
.
درداش یکی دو تا نیست
داره می سوزه چشماش
.
فقط خدا می دونه
چه دردی داره پاهاش
.
می خواد پاشه نمی تونه
صداش از گریه لرزونه
.
یه جوری خورده سیلی که
پر خونه روی گونه
.
نفسش بند میاد و میره
از غریبیش گریه م می گیره
.
تا لب بابا رو می بینه
قلبش آب میشه و می میره
.
این زخما چرا نداره
آخ یتیمی دوا نداره
.
بی پناه و غریب و تنهاست
دختری که بابا نداره
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید