اشعار آیینی خیمه...

^ کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 آذر 1399

^ کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست

متن شعر

کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست

***

کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست
این روزها یک عاقل دیوانه ای نیست

.

مانند هر شب شمع می سوزد ولیکن
افسوس که دور و برش پروانه ای نیست

.
انگار خاک مرده پاشیدند اینجا
این سرزمین بی روضه جز ویرانه ای نیست

.

وقتی که دیوار حسینیه نباشد
دیگر برای گریه کردن شانه ای نیست

.

روزیِّ یک شهر از هوار یک گدا بود
فقر آمده چون ناله ی مستانه ای نیست

.

حالم شبیه حال یک بی خانمان است
وقتی حرم بسته است پس کاشانه ای نیست

.

یک سال در رنج و گرفتاری می افتد
شهری که در آن روضه ی ماهانه ای نیست

.

باید به سِیرش شک کند ما بین این راه
هر کس که در راه سلوکش مانعی نیست

.

باید مصیبت های زینب را بیان کرد
حالا که دیگر بین ما بیگانه ای نیست

.

روزی به زلفت شانه می زد دست زینب
جز پنجه های شمر حالا شانه ای نیست

.

این‌چندمین بار است زینب می شمارد
انگار که در قافله دردانه ای نیست

.

از بس سرت افتاده از بالای نیزه
دیگر به روی صورت تو چانه ای نیست

.

عباس چشمان خودش را بسته یعنی
جای حرم در بزمِ بی شرمانه ای نیست …

.

.

.

گروه شعری یا مظلوم

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *