اشعار آیینی خیمه...

^ حیدرم ، افتاده ام از پا بدون فاطمه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 14 دی 1399

^ حیدرم ، افتاده ام از پا بدون فاطمه

متن شعر

حیدرم ، افتاده ام از پا بدون فاطمه

****

حیدرم ، افتاده ام از پا بدون فاطمه
من شدم تنهاترین تنها ، بدون فاطمه

.

زندگی باصفایی داشتم ، چشمم زدند
زانویم می لرزد این شب ها بدون فاطمه

.

آخرش زهر خودش را ریخت دنیا بر دلم
دلخوشی ها را گرفت از ما بدون فاطمه

.

سر به صحرا می گذارم تا نفهمد هیچ کس
به چه حال افتاده این آقا بدون فاطمه

.

گریه ی ‌امروز زینب را نشد بند آورم
مانده ام چه می شود فردا بدون فاطمه

.

روزگاری مَحرم دردم کنارم زنده بود
سر به چاه آورده ام حالا بدون فاطمه

.

موقع بغض حسن فریاد کم می آورد
پیر شد طفلی حسن اینجا بدون فاطمه

.

بعد از این با اشک باید نیمه شب ها سر کنم
تشنگی های حسینم را بدون فاطمه 

.

.

.

مهدی نظری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *