اشعار آیینی خیمه...

با اذان تصدیق کن من را دوباره ای بلال

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 14 دی 1399

با اذان تصدیق کن من را دوباره ای بلال

متن شعر

با اذان تصدیق کن من را دوباره ای بلال

***

با اذان تصدیق کن من را دوباره اِی بلال

چون شده پشت در این خانه حقّم پایمال

.

اشهد انّ علی گفتم ولی خوردم زمین

هیزم آوردند اینجا با فتاوای رجال

.

این جماعت را که می بینی علیه حیدرند

آن صف طولانی مسجد ندارد اتصال

.

بار خود را بستی و رفتی حلالت کرده ام

بار خود را بسته ام دیگر مرا هم کن حلال

.

رو به قبله می نشینم غالبا وقت نماز

فکر کن خوبم اذانت را بگو طبق روال

.

تو اذانت را بگو حیّ علی خیرالعمل

خسته ام از حرف پنهان همه از قیل و قال

.

بعد پیغمبر نبودی حرمت زهرا شکست

بین هجده سالگی شد قامت زهرا هلال

.

دور هم بودیم در زیر کساء یادش بخیر

بین بستر دور هم بودن شده امری محال

.

یک نفر بودم که سیلی خوردم از دست همه

یک نفر سیلی اگر می زد نمی رفتم ز حال

.

با علی اصلا نگفتم میخ در با من چه کرد

خون برایم گریه کرده نیمه شب آب زلال

.

من علی را می کشیدم او علی را می کشید

لعنتی اصلا نداد آنجا به بازویم مجال

.

شوهرم تابوت را آماده کرده نیمه شب

راحتم کن زود از همسایه های بی خیال

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *