با اذان تصدیق کن من را دوباره ای بلال
***
با اذان تصدیق کن من را دوباره اِی بلال
چون شده پشت در این خانه حقّم پایمال
.
اشهد انّ علی گفتم ولی خوردم زمین
هیزم آوردند اینجا با فتاوای رجال
این جماعت را که می بینی علیه حیدرند
آن صف طولانی مسجد ندارد اتصال
.
بار خود را بستی و رفتی حلالت کرده ام
بار خود را بسته ام دیگر مرا هم کن حلال
.
رو به قبله می نشینم غالبا وقت نماز
فکر کن خوبم اذانت را بگو طبق روال
.
تو اذانت را بگو حیّ علی خیرالعمل
خسته ام از حرف پنهان همه از قیل و قال
.
بعد پیغمبر نبودی حرمت زهرا شکست
بین هجده سالگی شد قامت زهرا هلال
.
دور هم بودیم در زیر کساء یادش بخیر
بین بستر دور هم بودن شده امری محال
.
یک نفر بودم که سیلی خوردم از دست همه
یک نفر سیلی اگر می زد نمی رفتم ز حال
.
با علی اصلا نگفتم میخ در با من چه کرد
خون برایم گریه کرده نیمه شب آب زلال
.
من علی را می کشیدم او علی را می کشید
لعنتی اصلا نداد آنجا به بازویم مجال
.
شوهرم تابوت را آماده کرده نیمه شب
راحتم کن زود از همسایه های بی خیال
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید