اشعار آیینی خیمه...

^ هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 16 دی 1399

^ هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد

متن شعر

هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد

***

هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد
فاطمه مادر دلسوز محمد می شد

.

گاه با تیغ زبان یک تنه حیدر بود و
گاه در خواندن خطبه خود احمد می شد

.

برساند به نبی ، یا به علی ، یا زهرا ؟
حامل وحی در این بیت مردّد می شد

.

چه یتیم و چه اسیر و چه فقیر و مسکین
بهره مند از کرمش هر که می آمد می شد

.

چادر فاطمه از گبر مسلمان می ساخت
لاابالی درِ این خانه مقیّد می شد

.

پشت این در ملک الموت سه بار اذن گرفت
آتش و دود به اذن چه کسی رد می شد ؟

.

چه گذشته است مگر در پس این در ؟ که علی –
حرف در می شد اگر ، حال دلش بد می شد

.

پاره ی جان نبی داشت به همراه پسر
روزی از کوچه ی شهر پدرش رد می شد

.

ناگهان شیشه ی عمر پسر افتاد و شکست
وسط کوچه همان شد که نباید می شد

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *