کار تنش زیاد ولی وقت من کم است
***
کار تنش زیاد ولی وقت من کم است
یک شب برای شست و شوی این بدن کم است
.
بانوی من نحیف نبود ، این چنین نبود
وقتی نگاه می کنمش ظاهراً کم است
.
در زیر پارچه ورمش گم نمی شود
آن قدر واضح است که یک پیرهن کم است
.
مسمار را خودم زده بودم به تخته ها
باید بمیرم آه ، پشیمان شدن کم است
.
گیرم حسین دق نکند این چنین ولی
گریه بدون داد ، برای حسن کم است
.
آئینه آمدی و ترك خورده می روی
یعنی برای بردن تو چهار زن كم است
.
پیراهن حسین كه كارش تمام شد
پس جای غُصّه نیست اگر یك كفن كم است
.
نظرات