کار تنش زیاد ولی وقت من کم است
***
کار تنش زیاد ولی وقت من کم است
یک شب برای شست و شوی این بدن کم است
.
بانوی من نحیف نبود ، این چنین نبود
وقتی نگاه می کنمش ظاهراً کم است
.
در زیر پارچه ورمش گم نمی شود
آن قدر واضح است که یک پیرهن کم است
.
مسمار را خودم زده بودم به تخته ها
باید بمیرم آه ، پشیمان شدن کم است
.
گیرم حسین دق نکند این چنین ولی
گریه بدون داد ، برای حسن کم است
.
آئینه آمدی و ترک خورده می روی
یعنی برای بردن تو چهار زن کم است
.
پیراهن حسین که کارش تمام شد
پس جای غُصّه نیست اگر یک کفن کم است
.
بالت ، پرت ، تنت ، همه ی پیکرت خدا
این زخم ها زیاد ولی وقت من کم است
.
پیراهن حسین که کارش تمام شد
پس جای غُصّه نیست اگر یک کفن کم است
*
*
*
این بار چندم است کفن باز می کنی
دارم به این بهانه تو را ناز می کنم
.
پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی
باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی
.
باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن
پُشتم شکسته ای کمرم را نگاه کن
.
برخیز باز چاره ی درد مرا بده
برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده
.
مثل قدیم پشت سرم آب را بریز
جای علی تو بر جگرم آب را بریز
.
این بار چندم است کفن باز می کنم
دارم به این بهانه تو را ناز می کنم
.
داریم مثل سوز خزان گریه می کنیم
با آستین بین دهان گریه می کنیم
.
دارم به دوش خویش دو تابوت می کشم
دستی به زخم گوشه ی اَبروت می کشم
.
این مرد کوه بود که در هم شکسته شد
دیدم که هفت جای تو با هم شکسته شد
.
تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد
امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد
.
دارند بچه ها همه از دست می روند
خواهر تمام کرد برادر تمام کرد
.
وای از غلاف ، زخمش از اول عجیب بود
وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد
.
روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد
روز دهم به ضربه ی خنجر تمام کرد
.
این بار چندم است کفن باز می کنم
دارم به این بهانه تو را ناز می کنم …
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید