اشعار آیینی خیمه...

من که از روز ازل با تو سفر می کردم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 25 بهمن 1399

من که از روز ازل با تو سفر می کردم

متن شعر

من که از روز ازل با تو سفر می کردم

****

من که از روز ازل با تو سفر می کردم

شب تنهایی خود با تو سحر می کردم

.

لیک از جور فلک از تو جدا گردیدم

دیده از داغ دلت پر ز گوهر می کردم

.

تن مجروح مرا سنگ نوازش می داد

اگر از ناقه به روی تو نظر می کردم

.

تن تو بر ته گودال و من آن روز سیاه

با سر غرق به خون تو سفر می کردم

.

همسفر آروزی خواهر تو نیست جز این

کاش یک بار دگر با تو سفر می کردم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *