ترسی از فقر ندارند گدایان كریم
دست خالی نروند از در احسان كریم
.
حاجت خواسته را چند برابر داده است
طیب الله به این لطف دو چندان كریم
.
كاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود
بار بستیم سوی شاه خراسان كریم
.
بی نیاز از همه ام تا كه رضا را دارم
به قسم های خداوند به قرآن كریم
.
طلب رزق نكردیم ز دربار كسی
نان هر سفره حرام است مگر نان كریم
.
هر كسی وقت مناجات ضریحی دارد
دست ما نیز رسیده است به دامان كریم
.
نا امیدم مكنید از كرمش فرض كنید
باز بدكاره ای امشب شده مهمان كریم
.
گر چه خوب است شود شیعه بلاگردانش
سپر درد و بلای همه شد جان كریم
.
ظاهرش ” فقر ” ولی باطن او عین ” غنا “ست
ترسی از فقر ندارند گدایان كریم
*
*
*
مثل یك تكه عبا روی زمین است تنش
آن قدر حال ندارد كه نیفتد بدنش
.
جا به جا گر نشود سلسله ، بد می چسبد
آن چنانی كه محال است دگر وا شدنش
.
نفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت
زن بدكاره به یك باره عوض شد سخنش
.
آه ! مانند گلیمی چقدر پا خورده
بی سبب نیست اگر پاره شده پیرهنش
.
از كلیم اللَّهی حضرت ما كم نشود
گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش
.
به رگ غیرت این مرد فقط دست مزن
بعد از آن هر چه كه خواهی بزنی اش ، بزنش
.
بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت
مدد سلسله ها بود نمی ریخت تنش
.
با چنین وضع كفن كردن او پس سخت است
آه آه از پسرش آه به وقت كفنش
*
*
*
آه ! هر چند غل جامعه بر پیكر داشت
بر تنش باغ گل لاله و نیلوفر داشت
.
مثل گودال دچار كمی جا شده بود
فرقش این بود فقط سایه ی بالا سر داشت
.
زحمت چكمه ی سنگین كسی را نكشید
یعنی پامال نشد تا نفس آخر داشت
.
لطف زنجیر همین بود كه عریان نشود
هر چه هم بود ولی پیرهنی در بر داشت
.
دختری داشت ولی روسری اش دست نخورد
دختری داشت ولی دختر او معجر داشت
.
یك نفر كشته شد و هفت كفن آوردند
پاره هم می شد اگر ، یك كفن دیگر داشت
.
السلام ای بدن بی كفن كربلا
سوره ی یوسف بی پیرهن كربلا
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
نظرات