اشعار آیینی خیمه...

مرا ببخش ! ولی شرح غم ، شنیدنی است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 31 مرداد 1401

مرا ببخش ! ولی شرح غم ، شنیدنی است

متن شعر

مرا ببخش ! ولی شرح غم ، شنیدنی است

مرا ببخش ! ولی مقتلم ، شنیدنی است

.

کشان‌ کشان نوک قلاب‌ ها ، تنم بردند

چه زود کوچه‌ ی قصّاب‌ ها، تنم بردند

.

حرام‌زاده‌ ای از پا کشید ، بندم کرد

به زور با سر قنّاره‌ ای بلندم کرد

.

سلام از جگری که جراحتش تازه است

سلام از بدنی که میان دروازه است

.

چه غم که دشنه‌ ی قلّاب می‌ خورد بدنم

تمام روز فقط تاب می‌ خورد بدنم

.

به زیر آتش این آفتاب می‌ سوزم

برای در به‌ دری رباب می‌ سوزم

.

تو هم شبیه من از حال می‌ روی آقا

میان تنگی گودال می‌ روی آقا

.

میا که داغ تو آتش به استخوانم زد

سنان به نیّت تو ، نیزه بر دهانم زد

.
.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *