اشعار آیینی خیمه...

برای بار غمت سوگوار باید شد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 3 دی 1396

برای بار غمت سوگوار باید شد

متن شعر

برای بار غمت سوگوار باید شد

تمام عمر از این غصه زار باید شد

.

برای خضر شدن در کنار صحن تو با

غلام و نوکر تو همجوار باید شد

.

نوشته‌ اند برای زیارت زهرا

به سوی مرقد تو رهسپار باید شد

.

برای مثل سلیمان شدن فقط بی بی

به روی فرش حریمت سوار باید شد

.

برای اینکه امامِ رضا مرا بخرد

ز داغ روضه‌ ات ابر بهار باید شد

.

ندیدی آخر کاری برادر خود را

از این مصیبت تو غصه دار باید شد

.

نوشته‌ اند : کریمه ، به مصحف نامت

به شوق دانه رسیدم دوباره بر بامت

.

تو آمدی و همه آمدند دیدن تو

بهار شد همه جا با تب رسیدن تو

.

شبیه خیمه و گودال کربلا که نبود

کریمه ، پشت امام رضا دویدن تو

.

اگرچه از نفس افتادی و شدی پرپر

ولی نبود چو زینب نفس بریدن تو

.

تو آمدی و در این شهر دلسپرده کسی

به تازیانه نیامد برای چیدن تو

.

تو را نبرد کسی بر دهانه ی بازار

فقط فراق شده علت خمیدن تو

.

عنان ناقه ی تو دست محرمان بود و

نیامدند برای اسیر دیدن تو

.

ولی ز سینه ی زینب زبانه بالا رفت

به هر کجا که رسید تازیانه بالا رفت

.

سه ساله دخترکی زیر دست و پا افتاد

به روی گونه ی این تک ستاره جا افتاد

.

هزار مرتبه جای همه کتک زدنش

هزار مرتبه از ناقه بی هوا افتاد

.

به تازیانه کتک خورد و پا شد از جایش

ولی دو مرتبه با ضربه‌ های پا افتاد

.

زمین که خورد سه ساله کنار او عمه

به یاد صحنه ی گودال کربلا افتاد

.

کنار دیده ی در خون نشسته‌ اش صد بار

سر عموی رشیدش ز نیزه‌ ها افتاد

.

شبی که گم شد و آن زجر رفت دنبالش

به روی ناقه روان بود و بی صدا افتاد

.

ولی به عمه پر از بوی فاطمه برگشت

به سوی قافله زخمی‌ تر از همه برگشت

.

.

.

مهدی نظری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *