اشعار آیینی خیمه...

^ به دفتر قلم شعر تر می گذارد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 1 اردیبهشت 1397

^ به دفتر قلم شعر تر می گذارد

متن شعر

به دفتر قلم شعر تر می گذارد

سپس قافیه را شکر می گذارد

.

تو روح تهجد شدی پس خداوند

طلوع تو را در سحر می گذارد

.

بیا امشبی را سر از سجده بردار

که سجاده پای تو سر می گذارد

.

علی هستی و قبل هرگونه خصلت

خدا در وجودت جگر می گذارد

.

تو که جای خود داری آقا نگاهِ

ابوحمزه ات هم اثر می گذارد

.

نیفتد ز پا در دو عالم کسی که

به بزم تو پا بیشتر می گذارد

.

نمی خواستم سجده ات کرده باشم

ولی هیبت تو مگر می گذارد ؟

.

علی هستی ، الحق که حیدر نمایی

سلامٌ عَلی حضرت کربلایی

.

تویی ساقی چهارم خانواده

منم تشنه ی جام لبریز باده

.

منم تا همیشه خمار نگاهت

تویی علت مستی فوق العاده

.

از آن ساعتی که زبان باز کردم

تو جاری شدی بر لبم بی اراده

.

از آنجا که شاه دل ما حسین است

بخوانیمت : ” ای حضرت شاهزاده “

.

نه که قوم و خویش تو هستیم آقا

خدا رزقمان را به دست تو داده

.

نشستی به جانم ادب حکم می کرد

که بنویسم از تو ولی ایستاده

.

غزل با تکلف سرودن هنر نیست

قلم می زنم بعد از این صاف و ساده

.

مدد کن که از کربلای معلی

بیایم بقیع تو پای پیاده

.

عزیز حسینی عزیز خدایی

سلامٌ علی حضرت کربلایی

.

تو دریا و سرچشمه ی هر چه رودی

زلالی طهوری به رنگ شهودی

.

سرشت تو از نور ذات الهی ست

زمین و زمانی نبود و تو بودی

.

بخوانند زین العبادت ملائک

که سجاد و همواره گرم سجودی

.

همگی به همراه ” سید علی ” مان

می آییم سوی مدینه  به زودی

.

بنا می کنیم از سر نو حریمی

به کوری چشمان هر چه یهودی

.

به امید روزی که دیگر نماند

نشانی ز قوم کثیف سعودی

.

به پایان برم شعر خود را در آخر

به الهامی از شعر مرحوم ” جودی “

.

پیام آور عشق و مهر و رهایی !

سلامٌ علی حضرت کربلایی

.

.

.

علیرضا خاکساری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *