اشعار آیینی خیمه...

رو خطاهام خط کشیدی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 اردیبهشت 1397

رو خطاهام خط کشیدی

متن شعر

رو خطاهام خط کشیدی

با همین اشک شبونه 

.

از گناه من گذشتی 

حتی گاهی بی بهونه

.

منی که رو سیاه ترین بنده ی رو سیاهتم 

منی که یادم میره لحظه لحظه مو باهاتم

همیشه شرمنده ی این بنده نوازی هاتم

.

من و گفت و گوی با تو 

با همین زبون ساده

.

من کجا و گفتن از تو 

لطفت از سرم زیاده

.

با این که من لیاقت لطف تو رو ندارم

که مهربونی میذاری اسم تو رو بیارم

میذاری ابر غصه هامو تو حرم ببارم

.

چشامو باید ببندم

روی غیر از تو میدونم

.

واسه اینه که همیشه

روضه ی حسین می خونم

.

فراری از گناهم و جایی دیگه ندارم

سر روی شونه ی دیوارای حرم میذارم

چشای خیس اشک روضه رو برات میارم

.

بر خوان غم ، چون عالمیان را صلا زدند 

اول صلا ، به سلسله ی انبیاء زدند 

.

نوبت به اولیاء ، چو رسید آسمان تپید 

زان ضربتی ، که بر سر شیر خدا زدند 

.

آن در که جبرئیل اَمین بود محرمش 

اهل ستم به پهلو ی خیرالنساء زدند 

.

بس آتشی ، ز اخگر الماس ریزه ها 

افروخته اند در جگر مجتبی زدند 

.

وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود 

کندند از مدینه و در کربلا زدند 

.

پس ضریتی کز آن جگر مصطفی درید 

بر حلقه تشنه ی خلف مرتضی زدند 

.

اهل حرم دریده گریبان گشوده مو

فریاد بر در حرم کبریا زدند 

.

از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین

دست و پا می زد حسین ؛ زینب صدا می زد حسین

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *