اشعار آیینی خیمه...

طبیب و درد و درمانم ؛ حسین است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 1 خرداد 1397

طبیب و درد و درمانم ؛ حسین است

متن شعر

طبیب و درد و درمانم ؛ حسین است

تمام دین و ایمانم حسین است

.

از آن دائم به قرآن انس دارم

که جسم و جان قرآنم حسین است

.

بهشتم کربلا ، کوثر فراتم

صراط و حشر و میزانم حسین است

.

یقین دارم که در تاریکی قبر

چراغ چشم گریانم حسین است

.

گل من اشگ و بلبل روضه خوان است

بهار و باغ و بستانم حسین است

.

گنه کارم گنه کارم گنه کار

امید و عفو و غفرانم حسین است

.

گر از آغاز و پایانم بپرسید

همه آغاز و پایانم حسین است

.

شفای قلب مجروحم بود اشک

دوای درد هجرانم حسین است

.

که گفته من نمی بینم خدا را

جمال حیّ سبحانم حسین است

.

اگر شاهم ، گدای کوی اویم

و گر مورم سلیمانم حسین است

.

کی ام من ” میثم ” آلوده دامان

همه تطهیر دامانم حسین است

.

.

شرارم بر فلک اشگم روانه

گرفتم در یم خون آشیانه

.

شهیدم وا شهیدا ناله ی دل

حسینم واح سینایم ترانه

.

زنم یک سو تمام خارها را

که از باغ گلم گیرم نشانه

.

الا ای سنگ ها با من بنالید

که از آهم کشد آتش زبانه

.

که غیر از من به رگ های بریده

نهاده بوسه ، زیر تازیانه

.

هَزارانم همه خفتند در خاک

هِزاران کوه غم دارم به شانه

.

کنار نعش بابا می کشد خصم

به سیلی ناز طفل نازدانه

.

دریغا پنجه ی قاتل گره خورد

بر آن مویی که زهرا کرد شانه

.

پیمبر گریه کن بهر حسینت

که خون توست از حلقش روانه

.

مران ای ساربان محمل که شویَم

گُل خود را به اشگ دانه دانه

.

یک نفر در میان گودال و

صد نفر می زدند زینب را

.

تیغ ها مانده بین گودال و

با سپر می دند زینب را

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *