اشعار آیینی خیمه...

آورده ای ؛ دوباره بدهکارمان کنی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 1 خرداد 1397

آورده ای ؛ دوباره بدهکارمان کنی

متن شعر

آورده ای ؛ دوباره بدهکارمان کنی

فکری به حال غم زده و زارمان کنی

.

اینجور که دوباره به ما راه می دهی

اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی

.

با این که ما به دست تو پرونده داشتیم

یک دم نخواستی تو خدا ، خوارمان کنی

.

ما را زمین زده است گناهان بی شمار

باید که فکر این دل بیمارمان کنی

.

من آمدم دوباره رفیقت شوم کریم

لطفی اگر کنی و تو بیدارمان کنی

.

این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد

تا با شهید کرببلا یارمان کنی

.

با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم

تا روضه خوان روضه ی دیوارمان کنی

.

آتش گرفته ایم در این اضطراب تا

پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *