آورده ای ؛ دوباره بدهکارمان کنی
فکری به حال غم زده و زارمان کنی
.
اینجور که دوباره به ما راه می دهی
اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی
.
با این که ما به دست تو پرونده داشتیم
یک دم نخواستی تو خدا ، خوارمان کنی
.
ما را زمین زده است گناهان بی شمار
باید که فکر این دل بیمارمان کنی
.
من آمدم دوباره رفیقت شوم کریم
لطفی اگر کنی و تو بیدارمان کنی
.
این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
تا با شهید کرببلا یارمان کنی
.
با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم
تا روضه خوان روضه ی دیوارمان کنی
.
آتش گرفته ایم در این اضطراب تا
پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید