اشعار آیینی خیمه...

تو این شب تاریک ستاره مبهوته

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 14 خرداد 1397

تو این شب تاریک ستاره مبهوته

متن شعر

تو این شب تاریک ستاره مبهوته
خواب می دیدم بازم سرم رو بازوته

.
تقصیر من نیست که اشکم سرازیره
یاد تو می افتم خواب از سرم میره

.
کجای دنیا ، این طوری بابا ، جواب اشکو میدن
جلو چشای عمه سرت رو ، روی زمین کوبیدن

.
بابا حسین جان

.

کسی نمی پرسه ، از حال و احوالش
پروانه ای رو که سوخته پر و بالش

.
ممنون تو هستم که اومدی پیشم
غصه نخور بابا خودم فدات میشم

.
اهالی شام ، به دختر تو ، مگه امون می دادن
تو کوچه بازار هی با اشاره منو نشون میدادن

.
بابا حسین جان

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *