اشعار آیینی خیمه...

^ با تیغ های تشنه موافق شدی علی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 17 شهریور 1397

^ با تیغ های تشنه موافق شدی علی

متن شعر

با تیغ های تشنه موافق شدی علی
تا این چنین ز هم متفرّق شدی علی
.
معصومی و به قوم ستمکار خورده ای
شیری ولی به گله ی کفتار خورده ای
.
جوشن که داشتی جگرت تکه تکه شد
حتی کلاه خود سرت تکه تکه شد
.
تکه به تکه نیزه به نیزه هجا هجا
قطعه به قطعه بخش به بخش و جدا جدا
.
ای کاش اینقدر قد و بالا نداشتی
من خواستم ببوسمت و جا نداشتی
.
با بغض گریه کردم و با آه می روم
دارم به روی زانوی خود راه می روم
.
تو داغ را به پرده نشینان رسانده ای
که عمه را ز خیمه به بیرون کشانده ای
.
دیگر حریف زخم زبان ها نمیشوم
پا شو حریف چشم چران ها نمی شوم
.
بالای جسم پاره ی تو مأذنه م شده
صحرا پر از غم ولدی گفتنم شده

.

.

.

وحید عظیم پور

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *