اشعار آیینی خیمه...

^ آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 11 دی 1399

^ آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است

متن شعر

آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است

***

آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب ، کوهی بر زمین افتاده است

.

شانه‌ های مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است ؟

.

عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو ؛ مگر ،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است ؟

.

چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیه‌ های روشن زیتون و تین افتاده است

.

دست ‌بر دامان شاه تشنه ‌کامان یافتند
دست‌ هایش را که دور از آستین افتاده است

.

زوزه ی کفتارها از هر طرف برخاسته ‌ست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است

.

کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است

.

محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر ، شور اربعین افتاده است

.

کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین ‌چنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است

.

سر جدا … پیکر جدا … این سرنوشت لاله‌ هاست
خاتم مُلک سلیمان بی‌ نگین افتاده است

.

.

.

سعید بیابانکی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *