آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
***
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب ، کوهی بر زمین افتاده است
شانه های مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است ؟
.
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو ؛ مگر ،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است ؟
.
چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیه های روشن زیتون و تین افتاده است
.
دست بر دامان شاه تشنه کامان یافتند
دست هایش را که دور از آستین افتاده است
.
زوزه ی کفتارها از هر طرف برخاسته ست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است
.
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است
.
محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر ، شور اربعین افتاده است
.
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین چنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
.
سر جدا … پیکر جدا … این سرنوشت لاله هاست
خاتم مُلک سلیمان بی نگین افتاده است
.
.
.
سعید بیابانکی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید