اشعار آیینی خیمه...

^ آن که سائل از عطایایش تحیر می کند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 دی 1398

^ آن که سائل از عطایایش تحیر می کند

متن شعر

آن که سائل از عطایایش تحیر می کند

***

آن که سائل از عطایایش تحیر می کند

غربت و غم سینه اش را روز و شب پر می کند

.

می رود مسجد به منبر سَبّ حیدر می کنند

بین کوچه می رسد با خود تفکر می کند

.

دیدن هر بارِ قنفذ یا مغیره … بگذریم

در خودش می ریزد و یادی ز چادر می کند

.

می شود آیا کریمی را به دِرهم ها فروخت ؟

آدم از این حرف ، احساس تحیر می کند

.

می کِشد از زیر پا سجاده اش را آشنا

اینچنین سرباز از رهبر تشکر می کند ؟!

.

صلحِ آقا جنگ با تزویر بود و جاهل است …

… هر کسی این صلح را سازش تصور می کند

.

بین سرداران غریب و بین منزل هم غریب

تا که می گویم ” حسن ” ؛ ” غربت ” تبادر می کند

.

آب می خواهد لب روزه امام از همسرش

همسرش با زهر دارد جام را پر می کند

.

پاره های این جگر در تشت بی علت که نیست

سنگ سخت از سوز این جرعه تغیّر می کند

.

مطمئنم در دو عالم جزء قوم اشقیاست

هر که از آقام احساس تنفّر می کند

.

وقت تشییع تنش آمد زنی استر سوار

با کمانداران خود حسِ ” تکاثر ” می کند

.

می رسد آخر زمان انتقام منتقم

می رسد خواری آن کس که تکبّر می کند

.

سنگ دل هستم … به درد گِل شدن که می خورم

این دلِ سنگم برایش کار آجر می کند

.

صحن او یک روز مثل صحن مشهد می شود

 با نگاه مادرش این سنگ ها دُر می کند

.

.

.

 محمدجواد شیرازی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *