اشعار آیینی خیمه...

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 28 آذر 1399

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد

متن شعر

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد

***

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد

آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد

.

خونی که خورد در همه عمر ، از گلو بریخت

دل را تهی ز خون دل چند ساله کرد

.
نبود عجب که خون جگر گر شدش به جام

عمریش روزگار همین در پیاله کرد

.
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش

ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد

.
زینب درید معجر و آه از جگر کشید

کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *