اشعار آیینی خیمه...

^ امان ز هجر امان از نبودن تو حسین

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 8 اسفند 1399

^ امان ز هجر امان از نبودن تو حسین

متن شعر

امان ز هجر امان از نبودن تو حسین

****

امان ز هجر امان از نبودن تو حسین
گرفت جان مرا غصه ی تن تو حسین

.

ز سینه ام نفس بی قرار افتاده
حسین عشق تو در احتضار افتاده

.

چقدر اشک بریزم نیامدی پیشم
دلم گرفته عزیزم نیامدی پیشم

.

دلم هوای تو کرده بیا در آغوشم
هنوز بعد عزایت سیاه می پوشم

.

برای تو همه ی زندگیم سینه زدم
کنار دخترکان یتیم سینه زدم

.

نگاه کن چقدر چین به صورتم‌ دارم
نشان ضربه ی سنگین به صورتم دارم

.

برات روضه ی هر روزه می گرفتم من
به یاد تشنگی ات روزه می گرفتم من

.

کسی مقابل من آب خورد غش کردم
و گاهواره کمی تاب خورد غش کردم

.

اگرچه از همه کس احترام می بینم
به خواب اگر بروم خواب شام می بینم

.

به احترام سرت چشم من نشد روشن
تنور خانه ی من مطلقا نشد روشن

.

پس از تو داغ کفن می کشد مرا آخر
شتر سوار شدن می کشد مرا آخر

.

زمان خواندن قرآن زدم به روی لبم
به یاد آن لب و دندان زدم به روی لبم

.

میان خانه غمِ آفتاب را چه کنم
به سایبان بروم من رباب را چه کنم

.

چقدر شام ، سرت را عذاب می دادند
به قاتلت جلوی من شراب می دادند

.

لباس مادری ات را گرفتم‌ از دستش
مرا زیاد زد اما گرفتم از دستش

.

در آفتاب نشانی غربتم برگشت
شبیه صورت تو رنگ صورتم برگشت

.

نگو دوباره چرا من به شام سر زده ام

پی زیارت قبر رقیه آمده ام

.

همین که نیست سرم سایه ی سری سخت است
بدان برادر من بی برادری سخت است

.

.

.

سید پوریا هاشمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *