اشعار آیینی خیمه...

ای پدر غصه بی شمار شده

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 13 دی 1398

ای پدر غصه بی شمار شده

متن شعر

ای پدر غصه بی شمار شده

***

ای پدر غصه بی شمار شده

حال من بی تو زارِ زار شده

.

هیچ کس سر نمی زند بر ما

بی کسی رسم روزگار شده 

.

علیِ صف شکن زمین خورده

نوبت صبر ذوالفقار شده

.

آن در خانه ای که بوسیدی

هیزم کشتن بهار شده

.

من که جایم به روی چشمت بود

چشمم از ضریه تارِ تار شده 

.

روی دیوار خانه آن گوشه 

خون خشکیده یادگار شده

.

لخته خون ها مزاحمم هستند

گر نفس هام گهگدار شده

.

با همان دنده ی ترک خورده

دخترت بر شتر سوار شده 

.

جلوی مجتبی زدند مرا

پسرم سخت شرمسار شده

.

بین نامردهای شهر خودت

زدن زن چه افتخار شده 

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *