اشعار آیینی خیمه...

بسم رب النور ، من هستم مسلمان حسن

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 1 خرداد 1398

بسم رب النور ، من هستم مسلمان حسن

متن شعر

بسم رب النور

***

بسم رب النور ، من هستم مسلمان حسن

بوده از روز ازل دستم به دامان حسن

.

آمدم اصلا در این دنیا به فرمان حسن

عالمی دارم در اینجا با گدایان حسن

.

شکر حق که مثل اربابم دلم با مجتباست

تا قیامت بر لبم ، یا مجتبی یا مجتباست

.

ای خوشا آن دم که ذکر لب حسن جان می شود

پیش چشمم جنت الاعلی نمایان می شود

.

در دل ویرانه ی قلبم گلستان می شود

دردهای گفته و نا گفته درمان می شود

.

هر که با این اسم زیبا عشق بازی می کند

روز محشر پیش مردم ، سرفرازی می کند

.

دل حسن ، دلبر حسن ، عالی حسن ، اعلا حسن

قبله ی عباس و عشق زینب کبری حسن

.

تا ابد بانی کل مهربانی ها حسن

لافتی الا علی و لا کریم الا حسن

.

هیچ هم گیرد ز سائل بی نهایت می دهد

مهربانی را ببین ناگفته حاجت می دهد

.

ای تمامی وجود حضرت خیرالنساء

زینت دوش نبی و زینت عرش خدا

.

چهره ی تو مصطفی در مصطفی در مصطفی

بند می آیند هنگام عبورت کوچه ها

.

در جمالت جمع گشته ، کل زیبایی حسن

یوسفی ، ماهی ، نه بالاتر از این هایی حسن

.

تو همان هستی که بی منت سخاوت می کنی

آسمانی ، آسمانی هم عنایت می کنی

.

دم به دم بر عالم و آدم محبت می کنی

فاطمه هو می کشد وقتی کرامت می کنی

.

دم به دم لطف فراوانت به خوب و بد رسید

مهربانی تو را خوب و بد عالم چشید

.

ای که آقازاده و آقا و آقا پروری

مانده ام که مصطفی یا فاطمه یا حیدری

.

تا قیامت از زمین و از زمان دل می بری

با وفایی ، مهربانی ، بی نظیری ، محشری

.

یا معز المومنین دست الهی یار توست

نایب حیدر شدن تنها در عالم کار توست

.

ای خدای هیبت و خشم و جلال و اقتدار

حاصل عمر جناب حیدر دُلدُل سوار

.

کینه توزان جمل را قدرت تو کرده خار

یا علی گفتی و شد لشکر تماما تار و مار

.

شیر حیدر ، ای حماسه آفرین عالمین

کیستی تو که علمدار سپاهت شد حسین

.

سیدی کن گوشه چشمی ، من گدای قاسمم

هر چه هم بد باشم آقا ، خاک پای قاسمم

.

نوکر حلقه به گوشم ، بی نوای قاسمم

من به زیر منت کوه وفای قاسمم

.

آی ابر با کرامت ، رحم کن بر این کویر

عشق آقازاده ات را از دلم هرگز نگیر

.

ای که از مظلومیت ماهی دریا گریه کرد

بر مزار مخفی تو چشم زهرا گریه کرد

.

پیر شد از بس حسینت بر تو آقا گریه کرد

یاد داغ کودکیَت عرش اعلا گریه کرد

.

کوچه ی تنگ مدینه موسفیدت کرده است

آه در خانه زنت ؛ آقا شهیدت کرده است

.

.

.

شاعر : محمدحسین رحیمیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *