بسم رب النور
***
بسم رب النور ، من هستم مسلمان حسن
بوده از روز ازل دستم به دامان حسن
.
آمدم اصلا در این دنیا به فرمان حسن
عالمی دارم در اینجا با گدایان حسن
.
شکر حق که مثل اربابم دلم با مجتباست
تا قیامت بر لبم ، یا مجتبی یا مجتباست
.
ای خوشا آن دم که ذکر لب حسن جان می شود
پیش چشمم جنت الاعلی نمایان می شود
.
در دل ویرانه ی قلبم گلستان می شود
دردهای گفته و نا گفته درمان می شود
.
هر که با این اسم زیبا عشق بازی می کند
روز محشر پیش مردم ، سرفرازی می کند
.
دل حسن ، دلبر حسن ، عالی حسن ، اعلا حسن
قبله ی عباس و عشق زینب کبری حسن
.
تا ابد بانی کل مهربانی ها حسن
لافتی الا علی و لا کریم الا حسن
.
هیچ هم گیرد ز سائل بی نهایت می دهد
مهربانی را ببین ناگفته حاجت می دهد
.
ای تمامی وجود حضرت خیرالنساء
زینت دوش نبی و زینت عرش خدا
.
چهره ی تو مصطفی در مصطفی در مصطفی
بند می آیند هنگام عبورت کوچه ها
.
در جمالت جمع گشته ، کل زیبایی حسن
یوسفی ، ماهی ، نه بالاتر از این هایی حسن
.
تو همان هستی که بی منت سخاوت می کنی
آسمانی ، آسمانی هم عنایت می کنی
.
دم به دم بر عالم و آدم محبت می کنی
فاطمه هو می کشد وقتی کرامت می کنی
.
دم به دم لطف فراوانت به خوب و بد رسید
مهربانی تو را خوب و بد عالم چشید
.
ای که آقازاده و آقا و آقا پروری
مانده ام که مصطفی یا فاطمه یا حیدری
.
تا قیامت از زمین و از زمان دل می بری
با وفایی ، مهربانی ، بی نظیری ، محشری
.
یا معز المومنین دست الهی یار توست
نایب حیدر شدن تنها در عالم کار توست
.
ای خدای هیبت و خشم و جلال و اقتدار
حاصل عمر جناب حیدر دُلدُل سوار
.
کینه توزان جمل را قدرت تو کرده خار
یا علی گفتی و شد لشکر تماما تار و مار
.
شیر حیدر ، ای حماسه آفرین عالمین
کیستی تو که علمدار سپاهت شد حسین
.
سیدی کن گوشه چشمی ، من گدای قاسمم
هر چه هم بد باشم آقا ، خاک پای قاسمم
.
نوکر حلقه به گوشم ، بی نوای قاسمم
من به زیر منت کوه وفای قاسمم
.
آی ابر با کرامت ، رحم کن بر این کویر
عشق آقازاده ات را از دلم هرگز نگیر
.
ای که از مظلومیت ماهی دریا گریه کرد
بر مزار مخفی تو چشم زهرا گریه کرد
.
پیر شد از بس حسینت بر تو آقا گریه کرد
یاد داغ کودکیَت عرش اعلا گریه کرد
.
کوچه ی تنگ مدینه موسفیدت کرده است
آه در خانه زنت ؛ آقا شهیدت کرده است
.
.
.
شاعر : محمدحسین رحیمیان
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید