اشعار آیینی خیمه...

توی قاب چشمای ترم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 16 مرداد 1398

توی قاب چشمای ترم

متن شعر

توی قاب چشمای ترم

***

توی قاب چشمای ترم

گریه ست برا مادرم ناله ست با اهل حرم

من راوی کربلام با اشک چشم و قلم

.

شده پر از شراره نفسای آخرینم

هنوز به یاد جسم بی کفن رو زمینم

.

دیدم با چشام خیمه های بی دفاع رو

دیدم با چشمام آتیش زدن معجرا رو

دیدم با چشمام که می زدن بچه ها رو

.

وای ای بی کفن حسین ، عریان بدن حسین

ای تشنه لب حسین ، دور از وطن حسین

.

 ای بی کفن حسین 

.

یادمه روزای اضطراب

سوزوند دلم رو رباب وقتی با قلب کباب

خیمه به خیمه می گشت دنبال یک قطره آب

.

لبای خشک ماهی با خون گلوش که تر شد

همه دیدن برای بابای غریب سپر شد

.

دیدم با چشمام روزای قحطی آبو

دیدم با چشمام حالت بغض ربابو

دیدم با چشمام تلظّی و خون و خوابو

.

وای ای بی کفن حسین ، عریان بدن حسین

ای تشنه لب حسین ، دور از وطن حسین

.

 ای بی کفن حسین 

.

خاطرات تلخ من مدام

بغض میون صدام ، روضه م شده یک کلام

بیچاره کرده منو داغ اسارت به شام

.

جلو چشای مردم ، پیش چشای علمدار

مارو می کِشیدن از قصد روی خاک کوچه بازار

.

دیدم با چشام خطبه ی زینب تو شامو

دیدم با چشام گردن زخم بابامو

دیدم با چشام مُردن همبازی هامو

.

وای ای بی کفن حسین ، عریان بدن حسین

ای تشنه لب حسین ، دور از وطن حسین

.

 ای بی کفن حسین 

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *