توی قاب چشمای ترم
***
توی قاب چشمای ترم
گریه ست برا مادرم ناله ست با اهل حرم
من راوی کربلام با اشک چشم و قلم
.
هنوز به یاد جسم بی کفن رو زمینم
.
دیدم با چشام خیمه های بی دفاع رو
دیدم با چشمام آتیش زدن معجرا رو
دیدم با چشمام که می زدن بچه ها رو
.
وای ای بی کفن حسین ، عریان بدن حسین
ای تشنه لب حسین ، دور از وطن حسین
.
ای بی کفن حسین
.
یادمه روزای اضطراب
سوزوند دلم رو رباب وقتی با قلب کباب
خیمه به خیمه می گشت دنبال یک قطره آب
.
لبای خشک ماهی با خون گلوش که تر شد
همه دیدن برای بابای غریب سپر شد
.
دیدم با چشمام روزای قحطی آبو
دیدم با چشمام حالت بغض ربابو
دیدم با چشمام تلظّی و خون و خوابو
.
وای ای بی کفن حسین ، عریان بدن حسین
ای تشنه لب حسین ، دور از وطن حسین
.
ای بی کفن حسین
.
خاطرات تلخ من مدام
بغض میون صدام ، روضه م شده یک کلام
بیچاره کرده منو داغ اسارت به شام
.
جلو چشای مردم ، پیش چشای علمدار
مارو می کِشیدن از قصد روی خاک کوچه بازار
.
دیدم با چشام خطبه ی زینب تو شامو
دیدم با چشام گردن زخم بابامو
دیدم با چشام مُردن همبازی هامو
.
وای ای بی کفن حسین ، عریان بدن حسین
ای تشنه لب حسین ، دور از وطن حسین
.
ای بی کفن حسین
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید