اشعار آیینی خیمه...

خدا رو شکر به آرزوم رسیدم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 19 تیر 1399

خدا رو شکر به آرزوم رسیدم

متن شعر

خدا رو شکر به آرزوم رسیدم

***

خدا رو شکر به آرزوم رسیدم
نمردم و محرمت رو دیدم

.
خیلی دلم تنگ محرمت بود
میدونی این یه ساله چی کشیدم

.

شبای اولو دارم می‌ بینم
تو آسمونم یا که رو زمینم

.
اجازه داده مادرت دوباره
مشکی بپوشم بزنم به سینم

.

شبای عاشقی
می‌ لرزه شونه‌ ها چه هق هقی

.
یک دهه با غمت
می گذره زود عجب دقایقی

.
یه کاری کن بشم
نوکر لایقی

.

این اولین روضه‌ی تو لهوفه
که اشک شرمندگی رو حروفه

.
تموم عالم یه صدا با مسلم
دارن میگن حسین نیا به کوفه

.

نیا که اینجا ردی از حیا نیست
توی مرام کوفیا وفا نیست

.
اگه میای تنها بیا حسین جان
اینجا که جای زن و بچه‌ ها نیست

.

چه کردی روزگار
ای آسمون با اشک من ببار

.
کوفیا می کُشن
شیرخواره تو رو با افتخار

.
اگه میای حسین
رقیه تو نیار

.
خورشید عمرم دیگه بی فروغه
نامه‌ ی کوفیا همش دروغه

.
خلوته دور مسلم تو اما
بازار تیر و نیزه‌ ها شلوغه

.

سفیرتو با لب تشنه کشتن
اینا از اولم وفا نداشتن

.
نیا نیا پسر عمو ، شنیدم
برا سر تو جایزه گذاشتن

.

نذار که دیر بشه
تنت پر از نیزه و تیر بشه

.
نذار که دیر بشه
نذار که خواهرت اسیر بشه

.
نذار که دخترت
یه روزه پیر بشه

.

از زیر دست و پا به خیمه برگد 

چی سر تو آورده دست نامرد

.

زیر گلوی تو رو بوسیدم و 

تقصیر من شد تو رو زیر و رو کرد

.

یه جای سالم تو بدن نداری

من بمیرم برات کفن نداری

.

به غیرتم برمی خوره ببینم

رو خاک صحرا پیرهن نداری

.

بمیره خواهرت 

چی اومده به روز پیکرت

.

تن تو روی خاک

می چرخه دست به دست ولی سرت

.

انگشترت کجاست 

بمیره خواهرت

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *