اشعار آیینی خیمه...

درد بفرست که ترجیح به درمان بدهم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 11 اردیبهشت 1398

درد بفرست که ترجیح به درمان بدهم

متن شعر

درد بفرست که ترجیح به درمان بدهم

***

درد بفرست که ترجیح به درمان بدهم

تا که تسکین به دل زار و پریشان بدهم

.

دور ماندم ز امام و سر من رفت کلاه

حقم این است از این فاصله تاوان بدهم

.

سال ها منتظرم ماند به سویش بروم

کِی شود خاتمه بر این همه هجران بدهم ؟!

.

کاش اشک بصرم باز مرا یار شود

تا جلایی به دلِ خسته ز عصیان بدهم

.

نکند قسمت من نیست کنارش بودن

چقدر وعده بر این دیده‌ ی گریان بدهم ؟!

.

چه کنم ؟! آخر شعبان شد و من غرقِ گناه

ترسم این است که قبل از رمضان ، جان بدهم

.

بی پناهم ، نجفم را بده تا که بروم …

تکیه بر گوشه ای از نرده ی ایوان بدهم

.

مرغِ روحم به سوی کرب و بلا پر زده باز

تا سلامی به سوی شاه شهیدان بدهم

.

کاش می شد بدهم زندگی ام را ، عوضش

جرعه ای آب بر آن حضرت عطشان بدهم

.

کاش می شد که چنان حر و حبیب و عابس

سر خود را به دفاع از سرِ جانان بدهم

.

.

.

شاعر : محمدجواد شیرازی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *