اشعار آیینی خیمه...

^ شب های بی ستاره ترینت سحر نداشت

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 13 دی 1399

^ شب های بی ستاره ترینت سحر نداشت

متن شعر

شب های بی ستاره ترینت سحر نداشت

***

شب های بی ستاره ترینت سحر نداشت

غم نوحه های سینه ی تنگت اثر نداشت

.

یوسف ترین غریب خدا ماه آسمان

از حال تو سراغ به جز چشم تر نداشت

.

ای حضرت صبورترین ای امام صلح

ایوبِ صبر طاقتِ صبر اینقدر نداشت

.

شهر مدینه بعد علی خود گواه بود

هرگز زمانه ای ز تو مظلوم تر نداشت

.

رد می شدند از روی خاکستر دلت

اصلاً کسی از آتش قلبت خبر نداشت

.

گفتند واجب است حسن سرزنش شود

از اجر این فریضه مدینه حذر نداشت

.

بازم غریبه ها به خدا دوستی نبود

در کوچه های طعنه تو را نیشتر نداشت

.

بر منبر رسول خدا صبّ مرتضی

بر لب خطیب تکه کلامی دگر نداشت

.

یک عمر خاطرات دلت را ورق زدم

جز اشک و آه و غصه و خون جگر نداشت

.

از خاطرات آتش و از میخ در بگیر

تا گوشواره ای که دگر گوش بر نداشت

.

از سینه ای که آینه ی سنگ خورده بود

تا گیسوئی که رنگ حنایش اثر نداشت

.

از چادری که وصله دگر چاره اش نبود

از کوچه ای که راه گریزی دگر نداشت

.

یک شب دو شب نه بلکه چهل سال آزگار

کابوس کوچه از سر تو دست بر نداشت

.

روزی نشد که آینه ی دق تو به عمد

با تازیانه از بر چشمت گذر نداشت

.

صد پاره کرده ای جگرت را کریم دل

وقتی که درد جائی از این خوب تر نداشت

.

.

.

علیرضا شریف

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *