شب های بی ستاره ترینت سحر نداشت
***
شب های بی ستاره ترینت سحر نداشت
غم نوحه های سینه ی تنگت اثر نداشت
یوسف ترین غریب خدا ماه آسمان
از حال تو سراغ به جز چشم تر نداشت
.
ای حضرت صبورترین ای امام صلح
ایوبِ صبر طاقتِ صبر اینقدر نداشت
.
شهر مدینه بعد علی خود گواه بود
هرگز زمانه ای ز تو مظلوم تر نداشت
.
رد می شدند از روی خاکستر دلت
اصلاً کسی از آتش قلبت خبر نداشت
.
گفتند واجب است حسن سرزنش شود
از اجر این فریضه مدینه حذر نداشت
.
بازم غریبه ها به خدا دوستی نبود
در کوچه های طعنه تو را نیشتر نداشت
.
بر منبر رسول خدا صبّ مرتضی
بر لب خطیب تکه کلامی دگر نداشت
.
یک عمر خاطرات دلت را ورق زدم
جز اشک و آه و غصه و خون جگر نداشت
.
از خاطرات آتش و از میخ در بگیر
تا گوشواره ای که دگر گوش بر نداشت
.
از سینه ای که آینه ی سنگ خورده بود
تا گیسوئی که رنگ حنایش اثر نداشت
.
از چادری که وصله دگر چاره اش نبود
از کوچه ای که راه گریزی دگر نداشت
.
یک شب دو شب نه بلکه چهل سال آزگار
کابوس کوچه از سر تو دست بر نداشت
.
روزی نشد که آینه ی دق تو به عمد
با تازیانه از بر چشمت گذر نداشت
.
صد پاره کرده ای جگرت را کریم دل
وقتی که درد جائی از این خوب تر نداشت
.
.
.
علیرضا شریف
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید