اشعار آیینی خیمه...

^ شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 28 خرداد 1398

^ شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده

متن شعر

شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده

***

شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده

بر روی اسرارش خدا پرده کشیده

.

از راه می آید زنی قامت خمیده

لب می گذارد روی حلقوم بریده

.

فریادهای یا بُنیَّ پا بگیرد

حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد

.

روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد

قربان آن آقا که انگشتر ندارد

.

یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد

جایی برای بوسه ی مادر ندارد

.

گیسوی خود را ریخته روی گلویش

مادر بوَد اینگونه شکل گفتگویش

.

گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ

برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ

.

دیدم خودم در عصر عاشورا بنیّ

افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ

.

من بی وضو موی تو را شانه نکردم

حالا به دنبال سرت باید بگردم

.

از تشنگی ؛ لب های عطشانت به هم خورد

ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد

.

از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد

آیه به آیه نذر قرآنت به هم خورد

.

راه تو را در گودی گودال بستند

بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند

.

.

.

قاسم نعمتی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *