اشعار آیینی خیمه...

عطش کودک تو آبم کرد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 19 آذر 1399

عطش کودک تو آبم کرد

متن شعر

عطش کودک تو آبم کرد

***

عطش کودک تو آبم کرد

لب خشک علی کبابم کرد

.

مشک پاره ؛ نگاه اهل حرم

به خدا از خجالت آبم کرد

.

ای برادر بیا مرا دریاب

مادر تو پسر خطابم کرد

.

رویم آیینه ی جمال تو بود

حرمله با سه شعبه قابم کرد

.

قمر خون گرفته ی حرمم

طلعت رویت آفتابم کرد

.

گفتم ای مشک تا خیام بیا

قطره قطره ولی جوابم کرد

.

پس بریده بریده می گویم

آب شرمنده ی ربابم کرد

.

از دعای مجیب پر بودم

دستم افتاد و مستجابم کرد

.

شدت تیرها و ضرب عمود

بر نگین زمین رکابم کرد

.

آمدی و نشد که برخیزم

نه تکانم نده که می ریزم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *