عطش کودک تو آبم کرد
***
عطش کودک تو آبم کرد
لب خشک علی کبابم کرد
به خدا از خجالت آبم کرد
.
ای برادر بیا مرا دریاب
مادر تو پسر خطابم کرد
.
رویم آیینه ی جمال تو بود
حرمله با سه شعبه قابم کرد
.
قمر خون گرفته ی حرمم
طلعت رویت آفتابم کرد
.
گفتم ای مشک تا خیام بیا
قطره قطره ولی جوابم کرد
.
پس بریده بریده می گویم
آب شرمنده ی ربابم کرد
.
از دعای مجیب پر بودم
دستم افتاد و مستجابم کرد
.
شدت تیرها و ضرب عمود
بر نگین زمین رکابم کرد
.
آمدی و نشد که برخیزم
نه تکانم نده که می ریزم
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید